به تو گفتم قبل رفتنت اگه نباشی یک روز می میرم از پا میُفتمبه تو گفتم خودمو می کشمو پر میزنم تو آسمونا بگو گفتم یا نگفتم بگو گفتم یا نگفتمبه تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشماتچشاتم تنهام گذاشتنحالا من موندم و اشک و بغض و آه و عکس پاره تو و من بگو گفتم یا نگفتم بگو گفتم یا نگفتم
مگه بهت
نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تارهحالا یادگار من بعد سفر کردن تو طناب دارهدیگه جون نداره دستام آخر قصه رسیدهعطر تو مثل نفس بود واسه این نفس بریدهمگه بهت نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تارهحالا یادگار من بعد سفر کردن تو طناب داره دیگه جون نداره دستام آخر قصه رسیدهعطر تو مثل نفس بود واسه این نفس بریدهمگه بهت نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تارهحالا یادگار من بعد سفر کردن تو طناب دارهدیگه جون نداره دستام آخر قصه رسیدهعطر تو مثل نفس بود واسه این نفس بریدهچاووشی ، فرزین ، یگانه نوشته شده در تاريخ بیست و یکم فروردین ۱۴۰۱ در ساعت 7:30 توسط به تنهایی خورشید | نمیشه با نبودت ساده سر کرد......
ما را در سایت نمیشه با نبودت ساده سر کرد... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 3jashne-deltangiam4 بازدید : 111 تاريخ : جمعه 9 ارديبهشت 1401 ساعت: 18:31